تدریس آیه همکاری کردن در کارهای خوب
همکاری یعنی چی؟ آفرین یعنی کمک کردن خب داداشم داره خونه رو بهم میریزه من باید بهش کمک کنم؟ نه! آفرین چون کار بد داره انجام میده ما باید تو کارهای خوب به هم کمک کنیم مامانم میخواد سفره شام بندازه باید چیکار کنم؟ احسنت کمک کنم بشقاب و قاشق بیارم وسایل سفره بیارم برادرم اسباب بازی ها رو داره جمع میکنه کار خوبیه پس باید کمکش کنم، دوستم غایب بود آیه بلد نیست من کمک کنم آیه رو یاد بگیره.
در یک سری سوال و جواب بچه ها را با مفهوم همکاری کردن در کارهای خوب آشنا می کنیم.
قصه همکاری کردن در کارهای خوب
یکی بود یکی نبود توی یک جنگل خیلی بزرگ حیوانات مختلفی وجود داشتند که همیشه به همدیگر کمک میکردند از مورچه گرفته تا شیر و فیل و زرافه و انواع پرندگان زیبا و خوش صدا این جنگل قصه ما یک سلطان داشت که اسمش برنا بود و همیشه قوانین جنگل را برای همه خصوصاً تازهواردها می گفت قوانین بود:
یک همیشه به همدیگر کمک کنند
دو با همدیگر دوست باشند
سه کمک کنند تا جنگل تمیز و قشنگ بماند
در یکی از روزها که شکارچی های بد برای شکار به جنگل آمدند متوجه شدند که این جنگل فرق می کند اگرچه حیوانات زیادی اینجا هستند ولی نمی توانند شکار کنند و تصمیم گرفتند دیگر اینجا نیایند رئیس شکارچیان گفت :تا موقعی که حیوانات این جنگل اینطوری به هم کمک می کنند ما ده روز هم که بمانیم فایدهای ندارد برویم یک جنگل دیگر!
این جنگل قصه ما شده بود جای امنی که حیوانات دیگر جنگل ها آرزو می کردند تا توی این جنگل زندگی کنند.در یکی از روزهای سرد زمستان باران شدیدی می آمد به طوری که حیوانات جنگل وحشت کردند باران هر لحظه تند تر میشد حیوانات جنگل همگی زیر یک درخت بزرگ ایستادند تا در امان بمانند جز خانواده مورچه ها که آب خانه شان را پر کرده بود آن بیچاره ها نشسته بودند و نمی دانستند چه کار کنند و فقط فریاد میزدند کمک کمک! اما کسی آن دور و برها نبود باران آنقدر بارید که کم مانده بود خانواده مورچه غرق شود کلاغها که داشتن فرار می کردند ناگهان صدای مورچه ها را شنیدند و تصمیم گرفتند به آنها کمک کنند اما نمی دانستند چطوری! یکی از کلاغ ها فکر قشنگی به ذهنش رسید از کلاغ های دیگر خواست تا با نوکشان از درختان برگ بکنند و بریزند روی آب تا مورچه ها بیایند روی برگ ها و خودشان را نجات دهند، همه مورچه ها به این ترتیب نجات پیدا کردند و از کلاغ های مهربان تشکرکردند.
خب این قصه را می توانید در کلاس با کمک مادرها به نمایش بگذارید از قبل با چند نفر از مادرها هماهنگ کنید تا نقاب حیوانات را درست کنند و اگر امکانش بود از تن پوش حیوانات استفاده شود، اگر نقاش خوبی هستید می توانید روی تابلو جنگل و حیوانات را بکشید و در ضمن تعریف داستان از روی نقاشی تابلو جلو بروید اگر نقاشی بلد نیستید می توانید روی مقوا الگوی حیوانات را بکشید و با آهن ربا به تابلو وصل کنید و داستان را تعریف کنید.
یادمان باشد همان اندازه که داستان و مفهوم و نتیجه آن مهم است نحوه بیان مربی و اجرای آن هم خیلی اهمیت دارد لطفاً داستان ها با جذابیت و به گونه های مختلف در کلاس مطرح شود.
درباره این آیه میتوانید داستان شب لیله المبیت را نیز تعریف کنید با این رویکرد که مشرکان و دشمنان پیامبر در کار بد به هم کمک می کردند و می خواستند پیامبر را بکشند امام علی به پیامبر کمک کرد تا پیامبر نجات پیدا کنند.
شعر مانند یک دست است خانواده
مانند یک دست هر خانواده
هر کس با یک انگشت در خانواده
بابا در این دست انگشت شصت است
او که نخستین انگشت دست است
انگشت بعدی یعنی میانه
او مادرماست خانم خانه
انگشت بعدی یعنی برادر
اینجا نشسته پهلوی مادر
پس آن یکی کیست؟
انگشت دیگر
آری درست است او هست خواهر
من هستم آخر انگشت کوچک
انگشت ها را دیدی تو تک تک
ما پنج انگشت هستیم با هم
با هم شریکیم در شادی و غم
گرچه جداییم ما پنج انگشت
هستیم با هم مانند یک مشت
در اشاره این درس کلمه تقوا قرار دارد، همان موقع که اشاره انجام می دهید بگویید بچهها تقوا یعنی دوری از کارهای بد.
کارشناس حفظ قرآن:سرکارخانم بیات