
آثار استماع قرآن ۱
درباره آثار استماع قرآن، ابتدا لازم است، گفته شود که گاهی «استماع» ممکن است اثر مورد انتظار را در پی نداشته باشد، و این از آنجا ناشی میشود که «استماع» همراه با شرایط خاص خود صورت نگرفته است، بنابراین «استماعی» مورد نظر است که به همراه پذیرش قلبی باشد و چنین استماعی از قرآن آثار و برکات الهی را به دنبال دارد و مورد توصیه رسول گرامی اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ است.
بهتر است پیش از ورود به این بحث از دیدگاه قرآن، از رهنمودهای پیشوایان و امامان دینی ـ علیهم السلام ـ استفاده نماییم.
برخی از سخنان آن بزرگواران تأکید و تشویق به استماع قرآن است مانند کلام گوهر بار رسول گرامی اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ که فرمود:
«ألا من اشتاق إلی اللّه فلیستمع کلام اللّه»[۱].
«آگاه باشید، هر کس مشتاق خدا باشد، باید کلام (قرآن) او را گوش دهد».
و در برخی دیگر از روایات، سخن از آثار دنیوی و اخروی استماع قرآن به میان آمده است، از جمله آنها سخن نبی اکرم، حضرت محمد ـ صلی اللّه علیه و آله ـ است که فرمود:
«من استمع آیه من القرآن خیرٌ له من ثبیر ذهباً، والثّبیر اسم جبل عظیم بالیمن»[۲].
«گوش کردن یک آیه از قرآن، از طلایی که به اندازه کوه «ثبیر» باشد بهتر است. («ثبیر» نام کوه بزرگی در یمن است)».
و نیز فرمود:
«یدفع عن قارئ القرآن بلاء الدنیا، ویدفع عن مستمع القرآن بلاء الآخره»[۳].
«از قاری قرآن، بلای دنیا، و از استماع کننده آن، بلای آخرت دفع میگردد».
آن حضرت در جای دیگر فرمود:
«من استمع إلی آیه من کتاب اللّه کتبت له حسنه مضاعفه…»[۴].
«هر کس یک آیه از قرآن را گوش دهد، برای او حسنه بسیاری نوشته میشود».
در قرآن نیز آیاتی است که آثار استماع قرآن را به وضوح بیان میکند:
۱٫ از جمله این آیات، آیات سوره «مائده» است. در این آیات، مقایسهای میان یهودیان و مسیحیانی که در عصر پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ میزیستهاند، صورت گرفته است. در آیات پیشین، یهود و مشرکان در ردیف هم قرار داشتند و مسیحیان در ردیف دیگر، لذا میگوید:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصاری…»[۵].
«به طور مسلم سر سختترین دشمنان مؤمنان، یهود و مشرکان هستند، و با محبتترین آنها نسبت به مؤمنان، مدعیان مسیحی.»
البته تاریخ اسلام نیز به خوبی گواه این حقیقت است که یهودیان نسبت به مؤمنان از هر گونه کارشکنی، دشمنی و کینهتوزی خودداری نمیکردند، و افراد بسیار کمی از آنان به اسلام گرایش پیدا کردند، اما در غزوات اسلامی، درگیری مسیحیان با مسلمانان کمتر بوده است، و از طرفی، افراد زیادی از آنها به صفوف مسلمانان پیوستند.
در همین آیات دلیل این تفاوت بیان شده است و آن اینکه مسیحیان معاصر پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ دارای امتیازاتی بودهاند که آن امتیازات در یهود نبوده است. از جمله آن امتیازات این بود که آنان در برابر پذیرش حق خاضع بودند، و تکبری از خود نشان نمیدادند، و نیز جمعی از آنان (مسیحیان) هنگامی که آیات قرآن را میشنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به دلیل دست یافتن به حق، سرازیر میشد، و با صراحت میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، و ما را از گواهان حق و همراهان محمد ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و یاران او قرار ده.
و اما نکاتی که در خصوص «آثار استماع قرآن» از آیات مورد بحث به دست میآید، عبارتند از:
الف. مسیحیان عصر پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ، به هنگام شنیدن آیات قرآن، در برابر حق، متواضع و فروتن بودند.
«وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ * وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ…»[۶].
«و آنها (در برابر حق) تکبر نمیورزند * و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده، بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق)، اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند…»
جمله «وإذا سمعوا ما أُنزل إلی الرسول تری أعینهم تفیض من الدمع» که حکایت از اعتراف آنان به حقّآنیّت قرآن و حضرت رسول ـ صلی اللّه علیه و آله ـ دارد، میتواند دلیل و شاهدی بر جمله «أنَّهم لایستکبرون» باشد.
ب. گروهی از کشیشان و راهبان عصر پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ بر اثر شنیدن آیات قرآن گریه میکردند:
«مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً… وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ…»[۷].
«در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛… وهر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده، بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق)، اشک میریزد…».
البته با توجه به اینکه ضمیر در «سمعوا» به «قسِّیسین» و «رهبان» برگردانده شود.
ج. گروهی از مسیحیان، کشیشان و راهبان عصر بعثت، در پی شنیدن آیات قرآن، پذیرای آیین اسلام شدند:
«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنا…»[۸].
«و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده، بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق)، اشک میریزد، به خاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: پروردگارا! ایمان آوردیم…».
د. مسیحیان زمان پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ از شنیدن آیات قرآن، به شدت متأثر میشدند:
«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ»[۹].
«فیض» به معنای جاری شدن است، «من» در عبارت «من الدمع» «نشویه» است. و «دمع» مصدر و به معنای اشک ریختن. و نسبت دادن «فیض» به چشم برای مبالغه در گریستن و متأثر شدن است؛ یعنی آن قدر متأثر شدند که گویا چشمهای آنان بر اثر گریستن، جاری شد.»[۱۰]
هـ . گروهی از مسیحیان عصر پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ با شنیدن آیات قرآن اشک شوق میریختند:
«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْع…ِ»[۱۱].
«کلمه «دمع» میتواند به معنای اشک، باشد. در این صورت «تفیض» یعنی لبریز میشود. بنابراین جمله «ْتَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ» به این معنا است که چشمانشان از اشک لبریز شد.»[۱۲]
۲٫ آیه دیگری که سخن از آثار استماع قرآن دارد آیه ۲۰۴ سوره «اعراف» است که میفرماید:
«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۱۳]
«هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید. شاید مشمول رحمت خدا شوید.»
در خصوص این آیه شأن نزول مختلفی ذکر شده است، از جمله اینکه «ابن عباس» و جمع دیگری گفتهاند: مسلمانان صدر اسلام، گاهی بین نماز صحبت میکردند، و شخص تازه وارد، به هنگامی که نماز را شروع میکرد، از دیگر نمازگزاران سوال میکرد، چند رکعت نماز خواندهاید؟ آنان هم جواب میدادند؛ از این رو، آیه فوق نازل شد و آنان را از این عمل نهی کرد.
در نتیجه قرآن در آیه فوق دستور میدهد: «هنگامی که قرآن تلاوت میشود، با توجه گوش دهید و ساکت باشید، شاید مشمول رحمت خدا گردید».
بنابراین، بحث مورد نظر ما از این آیه شریفه، آثار عمل کردن به این دستور الهی است،که در قسمت پایانی آیه بدان اشاره شده است، و برداشت ما از آیه شریفه، با توجه به تناسب موضوع مورد بحث به این شرح است:
الف. گوش سپردن کافران به آوای دلنشین قرآن، زمینهساز دستیابی آنان به هدایت و رستگاری است:
«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۱۴].
یادآوری این نکته ضرورت دارد که چنان چه خطاب این آیه شریفه، کافران هم باشند، مصداق مورد نظر از رحمت در جمله «تُرْحَمُونَ» «هدایت» خواهد بود[۱۵].
ب: گوش فرا دادن به قرآن و سکوت به هنگام شنیدن آن، زمینهساز دستیابی به رحمت خداوند است.
«فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۱۶].
در اینجا مناسب است که به دو نکته دیگر از نکات مهم این آیه اشاره نماییم:
یکم. تعبیر به «لعلَّ» در عبارت «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» «شاید مشمول رحمت خدا شوید»، مشعر این معنا است که تنها سکوت و گوش فرا دادن کافی نیست، بلکه شرایط دیگری از جمله عمل کردن به آن نیز یک شرط مهم و اساسی است.
دوم. نکته دیگر اینکه خطاب آیه ـ همانگونه که در برداشت نخست ما نیز آمده ـ میتواند کافران را نیز شامل شود. و این مطلبی است که فقیه معروف، مرحوم فاضل مقداد نیز در «کنز العرفان» ذکر کرده که مراد از آیه، شنیدن آیات قرآن و درک مفاهیم آن و پی بردن به معجزه و اعجاز قرآن است[۱۷].
این تفسیر با سیاق آیات پیشین تناسب دارد؛ زیرا در آیه قبل سخن از مشرکان بود که در زمینه نزول قرآن بهانهجویی میکردند. و در مقابل، قرآن به آنان میگوید: «خاموش شوید و گوش فرا دهید، تا حقیقت را دریابید».







